-
نامه چهارم
شنبه 3 مهرماه سال 1389 12:09
دخترکم گاهی وقتها فاصله بین من و تو تقصیر تو هم هست ... باور کن
-
نامه سوم
جمعه 2 مهرماه سال 1389 21:16
دخترکم ... در زندگی لحظه های هست که به همه چیز شک می کنی ... محض رضای خدا اینجور وقتها تصمیم های مهم زندگی ات را بگذار برای بعد ...
-
نامه دوم
چهارشنبه 31 شهریورماه سال 1389 11:46
دخترکم سلام ... امیدوارم طوری بزرگت کنم که هیچ وقت به چشمهایم نگاه نکنی و مجبور نشوی دورغ بگویی ...
-
نامه اول
سهشنبه 30 شهریورماه سال 1389 18:02
سلام دخترکم ... تو هنوز نه به دنیا آمدی نه حتی مادرت ازدواج کرده ... همه حرفهایی که من و مادربزرگت نتوانستیم بهم بگوییم برایت اینجا می نویسم ... دلم برای حرف زدن با تو لک زده ...